saina

کیارش جون صبا جون و گلسا جون محمد جون عسل جونی دلسا جونی الای خانوم شیدا جون النا جون سپهر جون و سجادی ...

ماماني امروز خيلي خوشحال بوديم بالاخره بعد از 4 ماه عكست حاضر شد با بابايي رفتيم عكاسي ولي عكستو ندادن ازمون خواهش كردن بمونه تا عكسي كه واسه خودشون سفارش دادن برسه    اخه تو جقدر شيريني عسلم       بقیه عکسها در ادامه... اینم از عکساتون نفس خانوم       ...

                  با صمیمانه ترین تبریکات بمناسبت فرا رسیدن  نوروز باستانی و سال نو عید شما مبارک     ...

صاینا جونم یه روز من و بابایی فهمیدیم داریم بچه دار میشیم 1391/06/17 بابایی جواب آزمایشمو گرفته بود منم تو ماشین منتظرش بودم تا خودم جوابو ندیدم باورم نشد مامانی بعدش هر دوتامون از خوشحالی جیغ میزدیم نفسکم  نمیدونی چقدر خوشحال بودیم و هستیم عزیز دلم عاااااشقتم   ...

  دختر گلم وقتی میخوای بخوابی با اون چشمای مظلوم و بی گناهت به چشمام خیره میشی و من خیلی آروم این لالایی رو واست میخونم : لالالالا             بهار اومد     چه گلهایی     به بار اومد به پا بوس        گل از هر سو    صدای جویبار اومد لالالالا             گلم نازه          که شب هم چشم اون بازه قشنگه          ...

دخترم ، تو را و عشق تو را با کسی قسمت نمیکنم ...  تو سهم من از بهشتی   سلام عشق من ... صاینای مهربونم این وبلاگو واست نوشتم تا عکسها و خاطراتتو ثبت کنم تا یادگاری باشه واسه وقتی که بزرگ شدی بدونی خیلی برامون عزیزی و بابا و مامان برای وجود نازنینت همه کاری میکنن تا لبت همیشه خندون باشه صاینا نفسی : از خدای مهربون میخوام همیشه تنت سالم باشه این مهمترین چیز برامونه واقعا چقدر خوب شد که اومدی و به زندگیمون رنگ پاشیدی... چیزی نمیتونم بگم جز اینکه با بودنت مارو کامل کردی به وجودت افتخار مکنیم پرنسس دوست داشتنی ما دختر زیبا رویم امروز نهمین ماهگرد شکفته شدنته وجودت چه...

  ...