صاینا نفسیصاینا نفسی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

saina

نشانه های هوش

در هر سن نشانه هایی وجود دارد که از طریق آن می توانید بفهمید که آیا فرزندتان مشکل هوشی دارد یا خیر. 1- اولین نشانه سن گردن گرفتن است. اگر بعد از 6 ماهگی گردن گرفته شود احتمال عقب افتادگی وجود دارد. 2-  راه رفتن: کودک از 8 ماهگی شروع به راه رفتن می کند و تا 2 سالگی وقت دارد که راه رفتن را آغاز کند. در موارد استثنائی از 7 ماهگی هم ممکن است که کودک راه بیفتد. اگر کودک در 8 ماهگی راه بیفتد نمی توان گفت که تیز هوش است اما می توان گفت که مشکل هوشی ندارد. 3- توانایی تکلم: بعضی از کودکان در 7 ماهگی اولین کلمه را می گویند که البته خیلی محدود است. 4- منظور از کلمه یک کلمة معنی دار است که آن را به کسی یا چیزی اختصاص ...
13 بهمن 1393

ویتامینهای عشق با فرزندمان

ویتامینهای عشق با فرزندان نوشته منصوره آرام فرد و احمد حلّت از جمله کتابهای جالبی است که در زمینه ارتباط والدین با فرزندان وجود دارید. من از بین 216 نکته ای که در این کتاب آمده 20 نکته را به اختصار در این پست آورده ام. حتما این کتاب را تهیه کنید؛ ضرر نمی کنید. 1- تا آنجائی که امکان دارد با کودک خود صحبت کنید. در هنگام صحبت، از نامش استفاده کنید. به این نکته اهمیت ندهید که او هنوز معانی لغات را نمی فهمد. 2- نسبت به گریۀ کودکتان عکس العمل نشان دهید. حتی زمانی که شما اطمینان دارید که پوشک بچه تان خشک و تمیز است و به اندازۀ کافی استراحت نموده است و تازه شیر خورده است، اجازه دهید که احساس کند که شما در کنار او هستید. او را در آ...
13 بهمن 1393

رشد روحی روانی کودک در دو سال اول زندگی

سلام عزیزم تعجب کردی  منم دوست نداشتم از این مطالب وارد سایتت کنم  ولی این مطالب خیلی مفید و به روز بودن حیفم اومد ازشون بگذرم  معذرت مامانی  در ضمن ما مامانا باید هر روز در رابطه با شما یه چیز جدید یاد بگیریم چون نسل شما نسل عجیبی هستن اکثراٌ کارایی که میکنین باعث شوک شدنمون میشین برای همینم باید امادگی اینجور عکس العملارو داشته باشیم به نظر من هر چی در رابطه با بچه ها بدونیم کمه تجربه کردنش به شرط اینکه بدونی چیکار بکنی عالیه احساس امنیت در آن احظه ی شگفت انگیز، وقتی مادر برای اولین بار نوزادش را در آغوش می گیرد،نوعی رابطه عاشقانه و مادام العمر میان آن دو برقرار می شود. در گذشته تصور می شود ...
13 بهمن 1393

خیلی دوستت دارم نفسی

 سلام نفسکم چند ماهی نیومدم وبلاگتو آپدیت کنم خیلی سرم شلوغ بود مامانی معذرت میخوام عسلم. واسه خودت خانوووووم شدی هزااااار ماشاله به نظرم یک کم خوابت کم شده بیشتر میخوای با ما باشی خوب به حرفامون توجه میکنی با دقت گوش میکنی حواست به کوچکترین چیزا هست بعضی وقتا من و بابایی از تعجب دهنمون باز میمونه  اگه چیزی رو بخوایم از دستت قایم کنیم  زیر چشمی حواست هست وروجک  بازیهای جدید و خیلی دوست داری انگار یه کشف مهم کردی کلی ذوق میکنی عسلم. بقیه مطلبو با عکسای این چند ماهه واست میگذارم عروسکم                   اواسط مهرماه بود که ی...
11 آذر 1393

لحظه شیرین با تو بودن

عشقم این اواخر وقتی از سرکار میام خونه باباجون دنبالت بدو میای بغلم سرتو میذاری رو شونم و با دستای کوچولوی نازت آروم آروم میزنی به پشتم هم به خودت آرامش میدی و هم به من . نمیدونم چجوری میشه این لحظات شیرین با تو بودنو بیان کنم  حس مادرانه خیلی قشنگه و بالاتر از اون هیچ چیزی نیست اینو باید تجربه کنی تا بفهمی چون خودمم قبل از بدنیا اومدنت نفهمیدمش و اینو مدیون تو هستم بهترین هدیه دنیا   ...
8 مهر 1393

زنگ نقاشی

دوباره نقاشی  نفسکم شما خیلی نقاشی کردنو دوست داری باورت نمیشه ساعتها مشغول نقاشی و بازی با رنگها و پالتت میشی  البته نقاشی با مداد شمعی و رنگ روغنی روی دفتر نقاشیتو بیشتر از رنگ انگشتی دوست داری و علاقه نشون میدی در ضمن شما الان با هر دوتا دستات نقاشی میکنی عزیزم خیلی نفسی عزیز دلم ادامه مطلب :                               ...
7 مهر 1393

قربون حرف زدنت برم نفسی

عزیز دلم دقیقا دیروز یک کلمه جدیدو گفتی اونم بدش بود واسه چیزی که میخوای میای جلو میگی بدش جووووون خیلی شیرینی نفسکم . یکی دیگه از کارای جدیدت اینه که : میری کمد میزتو خالی میکنی میشینی توش با عروسکات یه عالمه حرف میزنی قربونت برم عزیزم ...
6 مهر 1393

اینم از 16 ماهگیت نفسم

سلام عروسکم نفسکم مامانی روزی هزار بار به خاطر بودنت و داشتنت واسه خدا بوس میفرستم ولی خیلی کمه هر روزت با روز قبلش فرق میکنه هر دقیقه از بودنت جذاب و تماشائیه  خیلی دوست داریم نفسی   ...
5 مهر 1393

ماه شب 14 من 14 ماهه شدی

صاینا نفسی من توی 14 ماهگیت هستی عشقم به سلامتی هشتمین مروارید خوشگلتم در اومد   خیلی شیرین و بامزه تر شدی عسلم بعضی وقتا کارای بالاتر از سنتو انجام میدی امیدوارم همیشه تو زندگیت همینقدر دقیق و کنجکاو باشی عزیزم و اینو بدونی هرچی بشه من و بابایی کنارتیم و هواتو داریم ...
28 تير 1393

راه رفتن نفسی

نفسکم بالاخره تصمیم گرفت بدون اینکه بخزه راه بره  آخه حس خزیدن نداشت بچم . الهی قربونت برم که 11 ماهگی راه افتادی ولی یک ماهی طول کشید تا به راه رفتن مسلط بشی عسلم من و بابات از ذوقمون اشک میریختیم خیلی خوشحالمون کردی مامانی  تو شادی زندگی ما هستی. خیلی بامزه راه میری مامان دستاتو تکون میدی آروم راه نمیری میدوی همش باید پشت سرت باشم بهت بگم آروم مامانی عسلم یواش برو    ولی خوشم میاد خودتم خیلی مراقبی یعنی اگه جایی هم سطح نباشه صبر میکنی ببینی چجوری میتونی از پسش بر بیای اگه نتونی دستتو دراز میکنی کمک بگیری (ریسک نمیکنی) وقتی میوفتی خیلی خوشگل بلند میشی سه مرحله : سجود رکوع قیام  بعدم دستور میدی و...
22 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به saina می باشد